انقلاب اسلامی ،قرآن ، عترت و تعلیم و تربیت اسلامی
شنبه 10 تير 1391برچسب:, :: 13:55 :: نويسنده : mohammadreza « آزادی و کنترل در تعلیم و تربیت »
آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن برخوردار باشد . این حق در دوره های مختلف شخصیتی وزیستی صورتهای گوناگون دارد . البته میدان اختیار و آزادی هر فردی را متغیرهای گوناگونی چون سن وجنس و نژاد و ثروت و غیره تعیین می کند . ولی حدود آزادی فرزندان در تعلیم و تربیت باید به گونه ای باشد که انسان بر اساس یک سلسله معیارها که تعیین کننده ی میزان اختیار و آزادی او در دوره های مختلف رشد است از آزادی بهره مند شود و این حقیقت صورتهای گوناگون آزادی داده شده به او است . پس حدود آزادی عمل یک کودک را شرایط و ویؤگی های شخصیتی و محیطی او تعیین می کند . فرد در اوایل تولد به علت محدودیت شناختی ، حرکتی و رفتاری خود قادر نیست یک پرتگاه را از یک سطح هموار به خوبی تمیز دهد ، یا در صورت مواجهه با سقوط ، خود را نجات دهد ، یا قسمت شکسته ی یک شیشه را به عنوان جزئی خطرناک از یک پدیده در نظر داشته باشد . پس شرایط و ویژگی سنی این کودک به ما اجازه نمی دهد که او را با توجه به حق آزادی اش در مواجهه با خطر رها کنیم و حیات او را به مخاطره بیندازیم . ولی در عین حال به این معنا هم نیست که در کلیه ی جوانب حقوق او را در نظر نگیریم . بنابراین ملاک هایی وجود دارد که ما را قادر می سازد آزادی یک کودک تیز هوش را بیشتر از یک کودک عادی و یک کودک عادی را بیشتر از یک کوددک عقب مانده ی ذهنی رعایت کنیم . پس آزادی در بحث ما به آزادی اجتماعی به معنای آن مربوط نیست چرا که آزادی اجتماعی شرایط حقوقی دارد و آزادی تربیتی شرایط علمی و حقیقی . با این وصف درمی یابیم که آزادی دو صورت دارد : یکی آزادی طبیعی و فطری است که هر فردی باید از آن برخوردار باشد و دیگری آزادی قراردادی که هنجارها ، قوانین ، پایگاه اجتماعی و شخصیت ، صلاحیت و هوش هر فرد میدان و گستره این آزادی را تعیین می کند . بنا براین فرد هر چه به هنجارتر ، مراعات کننده قوانین ، دارای پایگاه اجتماعی ، منزلت ، شخصیت و هوش قویتری باشد از آزادی قراردادی بیشتری برخوردار خواهد بود و در حقیقت این وسعت عمل ، اختیار بیشتر و در حقیقت آزادی وسیعتر به این علت به فرد داده شده است که حق او بوده ، ارزش و منزلت او این مسئله را تعیین کرده و او قادر است از این فرصت به بهینه ترین وجه استفاده کند و باید نیز چنین باشد . ولی باید دید که قلمرو آزادی های قراردادی کودک در خانه و مدرسه بر اساس کدام ارزش ها تعیین می شود ،آیا صرف بلوغ جسمی و داشتن تن و بدنی قویتر کافی است تا والدین دامنه اختیارات و آزادی قراردادی او را بازتر و وسیع تر کنند یا خیر . گسترش آزادی های قراردادی هر فردی بیشتر از اینکه متأثر از بلوغ جسمی او باشد به بلوغ روانی و اجتماعی اش بستگی دارد . این اشتباه است که والدین رشد فیزیکی پسر و دخترشان را ملاک مرد شدن یا زن شدن آنان قرار می دهند و به دنبال ظهور نشانه های بلوغ جسمی و رشد جسمی فرزندان خود ، شرایط کسب اختیارات و آزادی های بی حد و مرز را در اختیار آنها می گذارند . درست است که دختر و پسر در هنگام بلوغ جسمی نیاز به فرصت بدست آوردن تجارب بیشتری را دارند اما اختیار با برنامه و شناخت ، چرا که فرصت ، شرایطی است که توسط اولیای مدرسه به وجود می آید و شرایط نظارت آنان را در خور دارد . در حالی که اختیار واگذاری حق نظارت از ولی به خود کودک یا دانش آموز است . بنا براین ضرورت فرصت داشتن ، چه فرصت مالی و چه فرصت های غیر را باید سنجیده در نظر گرفت . علت این که پول تو جیبی برای کودکان بر اساس شرایط سنی و توانایی برنامه ریزی کردن از سوی کودک کنترل شود همین مسئله است . پول یک قدرت اقتصادی محسوب می شود و این وسیله مبادله به کودک اختیاراتی را می دهد که در صورت عدم توانایی ارزشی و شخصیتی در استفاده از این فرصت ، قدرت و اختیار ، خطراتی او را تهدید می کند که در سبب شناسی بزهکاری اجتماعی و انحرافات اخلاقی مشاهده می شود . نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |